2musicweb - 2musicweb

افسونگر شرقی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افسونگر شرقی
قالب وبلاگ

کد آهنگ


کد موزیک زمستانه
لینک دوستان

سلام دوستان من دیگه به اینجا نمی تونم سر بزنم اگه مایلید باهم در ارتباط باشیم به فیس بوکم سر بزنید 

www.facebook.com\shabaneh.nori


[ یادداشت ثابت - جمعه 91/11/7 ] [ 10:45 عصر ] [ شبانه ] [ نظرات () ]

یک خانم 45 ساله که یک حمله ی قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود
در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ را تجربه کند فرشته ی مرگ را دید و پرسید:

… آیا وقت من تمام است؟

فرشته ی مرگ( همون عزرائیل خودمون) گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید .

زن بسیار خوشحال شد و از اونجایی که او زمان بیشتری برای زندگی داشت از این رو او تصمیم گرفت که بتواند بیشترین استفاده را از این موقعیت (زندگی) ببرد.
پس خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد:
کشیدن پوست صورت
جراحی زیبایی بینی، لب، و چانه
تخلیهء چربیها (لیپو ساکشن)
جراحی پلاستیک سینه ها و جمع و جور کردن شکم .
کاشت مو و سفید کردن دندان

بعد از آخرین عملش او از بیمارستان مرخص شد.
هنگام گذشتن از عرض خیابان در راه منزل ناگهان بوسیلهء یک آمبولانس کشته شد .

وقتی با فرشته مرگ روبرو شد او پرسید: من فکر کردم شما فرمودید من 43 سال دیگه فرصت دارم.
چرا شما مرا از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید؟

فرشته مرگ جواب داد : اِاِاِا شماییییییید. ای وااای ببخشید… نشناختمتون!!


[ سه شنبه 91/7/18 ] [ 6:53 عصر ] [ شبانه ] [ نظرات () ]
[ دوشنبه 90/12/8 ] [ 6:55 عصر ] [ شبانه ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

دل من تنها بود دل من هرزه نبود دل من عادت داشت که بماند یک جا به کجا؟ معلوم است به در خانه ی تو دل من عادت داشت که بماند آن جا پشت یک پرده تور که تو هر روز آن را به کناری بزنی دل من ساکن دیوار و دری که تو هر روز از آن می گذری دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغچه بود که تو هر روز به آن می نگری دل من را دیدی؟ ساکن کفش تو بود...
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 376512